تحولات لبنان و فلسطین

حجت الاسلام و المسلمین حجت ملکی گفت: عافیت طلبی و مصلحت سنجی خواص و قدرت فتوای آن روز در چه حدی بود که توانست حادثه کربلا را خلق کند. براستی اگر بصیرت اجتماعی در آن زمان وجود داشت یعنی خواص اینچنین گرفتار عافیت و مصلحت نمی‌شدند و عوام در گرداب جهل و تعصب فرو نمی‌رفتند و شخصیت‌ها جای شاخصه‌ها را نمی‌گرفتند و معیاری برای داوری در دست مردم می‌گذاشتند تا بدان تمسک کنند.

بصیرت یعنی اینکه شخصیت‌ها جای شاخصه‌ها را نگیرند

در تاریخ اسلام آنچه بیشتر در تحلیل نتاریخ تأثیر کلان داشته بحث بصیرت و عدم آن بوده تا جایی که پاره ای از حوادث مهم و شاخص را می توان به وجود یاعدم وجود بصیرت درمیان مردم و خواص جامعه اسلامی ارتباط داد. حجت الاسلام والمسلمین حجت ملکی در این گفت و گو شاخص‌های بصیرت و عدم بصیرت و تاثیرگذاری آن را در روند سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی مورد بحث و بررسی قرار داده است.

 بصیرت در برهه های مختلف بعد از اسلام خود را در اشکال مختلفی نشان داده است؛ جایگاه تاریخی بصیرت در زمان پیامبر اسلام را تشریح کنید؟

دوران زندگی پیامبر(ص) به گواه تاریخ و اسناد را می توان اینگونه شرح داد که پیامبر رهبر جامعه اسلامی بعد از خود را انتخاب و به جامعه پیروان معرفی کردند ، اما این اتفاق محقق نشد و تاریخ در یک سیر دگر گونه روایت شد و به جای علی ، که نماد عدالت ، شجاعت ، دانایی و مجاهدت بود ، شیوخی که بیش از آنکه منشأ و خاستگاهی دینی داشته باشد خاستگاهی قبیله‌ای و برخاسته از قدرت طولی قبیله‌ای و فرهنگ عصبیت و نسب محور بود ، قرارگرفتند و علی قربانی دو طیف اجتماعی با دو نگاه وا پس گرایانه  گردید که در اینجا به اشاره ، رویکرد خواص و توده را بررسی می‌کنیم .

علت عدم همراهی صحابه با امام علی (ع (چه بود؟

- خواص ، صحابه و نزدیکان پیامبر ( ص ) بودند که به دو دلیل علی (ع) بر نتافتند . دلیل اول : عظمت وجودی علی (ع) بود که فراتر از عرب می اندیشید ، مجاهدت میکرد و در پی عدالت بود .

دلیل دوم عافیت طلبی خواص که پی شرافت و افتخار افرینی کهنه و پوسیده قبیلگی گذاشته بودند و تفسیرشان از دین نیز از زوایه شیخوخیت پیشااسلام ترسیم می‌شد؛ لذا علی که لایق ترین فرد عرب بود اجازه زمام داری پیدا نکرد.

علل اشتباه توده در عدم همراهی با امام علی چه بود؟

 بخشی از توده از دو گروه تبعیت میکرد : بخشی که هنوز در بند نظام گذشته سیاسی – فرهنگی خود یعنی ساخت قبیلگی بود و بخشی که اگر نگاهی به پیامبر اسلام داشت در حصار قبیله و بزرگ قبیله به باز تعریف اسلام می نشست و کاملا گروهی تابع – پیرو و ذوب در حصار های سنتی خود بود و همین امر عصبیت و جزمیت را در این پوسته فربه شده تزریق می‌کرد و اجازه نمی‌داد که واقعیت بر ایشان نمایان گردد این دو عامل منجر به تحریف و زاویه گیری تاریخ شد و تاریخ اسلام به گونه‌ای دیگر رغم خورد که پیامدهای آن را کاملاً احساس می‌کنیم . در آن روز شخصیت‌ها شاخص  شدند و عوام شخصیت‌ها را با شاخصه‌ها اشتباه گرفت لذا کمتر کسی در پی سنجه و شاخصه بود، بلکه بیشتر تلاش مردم در پیروی از صحابه بود از شاخص‌های بیان شده توسط رسول خدا (ص) همچنین امر منجر به اشتباه عوام شد و اگر بصیرت در جامعه فراوانی بیشتری در میان نخبگان داشت، قطعاً امروز تاریخ را اینگونه دردآور روایت نمی‌کردیم. 

صلح امام حسن (ع) را چگونه تفسیر می کنید؟

امام حسن(ع) جانشین امام علی (ع) بود اما او نیز نتوانست حکومت کند چون در منگنه خیانت خواص و جهل عوام گرفتار شد و صلح را پذیرفت.

عدم بصیرت خواص و توده در صحنه کربلا از چه منظری باید بررسی شود تا واقعیت آن روزها بر همگان روشن شود؟

قیام امام حسین (ع) نتیجه انحطاط و دگرگونی در عرصه‌های ذهنی – رفتاری ، اجتماعی و سیاسی فرهنگی در جامعه آن زمان بود که از اسلام جز پوستی نیز باقی نمانده بود و حقیقت اسلام کنار گذاشته شده و جاهلیت عربی در بطن پوستین اسلامی جا خوش کرده و تفاخر عربی بازیافت فرهنگی شده بود بازه اجتماعی به شدت آلوده ساختار قدرت نیز در تارو پود فساد و تباهی و به دور از سنت نبوی ادامه حیات می‌داد لذا امام حسین(ع) حج را نیمه رها گذاشت و برای احیاء امر به معروف و نهی از منکر با اقلیتی ممتاز در برابر اکثریتی به تباهی رفت. اکثریتی به تباهی رفته به کار زار رفت و خواص و عوام و نخبگان و توده با امام حسین به عنوان خارجی رفتار کردند و خروج او بر خلیفه و از دین را سردادند تا بتوانند وجدان اجتماعی را در خواب نگه دارند و حادثه‌ای بنام عاشورا خلق شد.– چه سیار افرادی که در زمان پیامبر اسلام و امام علی(ع) در صف انقلابیون بودند و در زمزه مجاهدان جای داشتند و چه بسیار عالمانی که آنزمان از علم دین در رکاب پیامبر و امام علی می‌آموختند ولی جمله آنها امروز در برابر فرزند پیامبر قلم و شمشیر خویش را برای خلق قتگاه کربلا به کار بردند و این کار انجام شد .

همدستی خواص و عوام در حادثه کربلا نکاتی داردکه معرف بی بصیرتی در دنیای آن روز باشد؟

 پیکره اجتماعی آن زمان به وضعیتی افتاده بود که در برابر این حادثه تاریخی نه تنها سکوت کرد بلکه دست در دست اصحاب قدرت و قلم برای خلق این تراژدی در پی کسب جایزه مادی و معنوی برآمد ، پس باید پرسید وجدان جمعی در چه باتلاقی گرفتار آمده بود که توانست این گونه قضایا را هضم کند، بی آنکه شلاق عذاب وجدان جمعی آن را بیازارد و بیدار کند. چه تصویری از حق و باطل در جامعه شکل گرفته بود که پیکر عمومی نتوانست تشخیص دهد. عافیت طلبی و مصلحت سنجی خواص و قدرت فتوای آن روز در چه حدی بود که توانست حادثه کربلا را خلق کند. براستی اگر بصیرت اجتماعی در آن زمان وجود داشت یعنی خواص اینچنین گرفتار عافیت و مصلحت نمی‌شدند و عوام در گرداب جهل و تعصب فرو نمی‌رفتند و شخصیت‌ها جای شاخصه‌ها را نمی‌گرفتند و معیاری برای داوری در دست مردم می‌گذاشتند تا بدان تمسک کنند آیا باز شاهد خلق این تراژدی بودیم یا خیر که جواب قطعا منفی است. پس ضرورت و اهمیت بصیرت در چنین بزنگاهی کاملاً روشن می‌شود.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.